یاس کبود
دانی که چرا صورت زهرا شده نیلی؟ می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد/ای کاش یکی بود در آن کوچه /و می گفت آن کس که به زن حمله کند/ مرد نباشد
دانی که چرا صورت زهرا شده نیلی؟ می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد/ای کاش یکی بود در آن کوچه /و می گفت آن کس که به زن حمله کند/ مرد نباشد
دوست خوبم مراقب باش،درسته روزگار هلت میدهد
اما قرار نیست تو بیفتی
اگرخودت را به آسمان گره زده باشی،اوج می گیری.
به همین سادگی…
روزهایتان پرازآرامش باد
گفتم آخرعشق را معناکنیم/بلکه جای خویش راپیدا کنیم/ آمدم دیدم که جای لاف نیست/ عشق غیر از عین و شین و قاف نیست/آمدم گفتم به آوای جلی/ عین یعنی عدل مولایم علی/ شین یعنی شورالله صمد/ قاف یعنی قل هوالله احد/.
تا درون نيمکت جا ميشديم! ماپراز تصميم کبری ميشديم!کاش هرگز زنگ تفريحی نبود! جمع بودن بودو تفريقی نبود! کاش ميشد باز کوچک ميشديم! لااقل يک روزکودک ميشديم.
“دیدن هربامداد اتفاق ساده ای نیست" خوشایند است و تکرار ناپذیر، گنجشكها بیخود شلوغش نمیکنند…دوست چهارفصلم به شکرانه نفس کشیدن هر بامداد سجده شکر بگزار.